زهرا جناب – ونکوور
این هفته صحبت ما در مورد روند خشونت در خانواده است. تعریف روند خشونت خانگی (Domestic Violence) معمولاً اشاره به رفتارهای خشونتآمیز در چهارچوب خانواده است. میتوان این نوع رفتار را به شکلهای مختلف از قبیل تهدید، ارعاب، ترساندن، کتکزدن و آزار جنسی معرفی کرد. این نوع خشونت حتی میتواند بهصورتهای مختلف از قبیل کنترل مالی، احساسی و یا فحاشی بروز شود. خشونت خانگی میتواند روی همسر، شریک زندگی یا بچهها اعمال شود. در این مقاله ما به بررسی روند خشونت در قبال همسر یا شریک زندگی میپردازیم.
برای شروع بگذارید به واقعیتهای ناشناختهٔ خشونتهای خانگی اشاره کنیم. اولاً اینکه، خشونت خانگی تاثیر بسیار وسیع و جامعی بر روی جامعه دارد و بیشتر از آنکه فکر کنیم در جامعه اتفاق میافتد. بهسختی میتوان آمار و درصد وسعت خشونت در سطح خانوادههای کانادایی را محاسبه کرد، زیرا تعداد زیادی از قربانیان که مورد ضرب و شتم و خشونت در خانواده قرار میگیرند، هیچ گزارشی از روند خشونت به مأمورین مسئول نمیدهند. به گزارش سازمان سنجش کانادا در سال ۲۰۰۴، حدود ۷ درصد از بانوان و آقایان کانادایی در حدود سنی ۱۵ سال به بالا که در زندگی مشترک هستند یا با شریک خود در حالِ زندگی مشترکی در گذشته داشتهاند، قربانی خشونت بودهاند. آمار جدیدتر نشان میدهد که نیمی از زنان بالای ۱۶ سال حداقل یک بار قربانی خشونت بدنی یا خشونت جنسی شدهاند، و از بین این افراد، سه نفر از چهار نفر، از طرف کسی که با او آشنا بودهاند، تحت خشونت قرار گرفتهاند.
دوم اینکه، احتمال رویدادن خشونت خانگی در هر نوع از وضعیت و فرم خانواده امکانپذیر است، صرفنظر از شرایط مالی، تخصص، نژاد، سطح تحصیلات یا درآمد. اینکه سابقهٔ خشونت خانگی در خانوادههای کمدرآمدتر بیشتر از خانوادههای پُردرآمد است، واقعیت ندارد. این واقعیت که پلیس یا پناهگاه با قربانیانِ این خانوادههای کمدرآمدتر بیشتر آشنائی دارند، به این خاطر است که خانوادههای با موقیعت اجتماعی بالاتر و حساستر بیشتر نگران موقیعت شخصی و وجههٔ اجتماعی خود هستند؛ برای اغلبِ این نوع قربانیان، نظر و عقیدهٔ قشرهای همسطح ایشان بسیار مهم است. این باور که افراد مرفه همه چیز در زندگی دارند و همیشه باید به چشم دیگران خوشحال و راضی بیایند، مانع از این میشود که گزارش خشونت خانوادگی خود را گزارش بدهند، چون آنها باید داغ ننگ این گزارش و نتایج رفتار یا عکسالعمل همپایههایشان را با خود حمل کنند و در نتیجه شاید خیلی چیزها را از دست بدهند.
سوم اینکه، خشونت یا سوءاستفاده از همسر یا شریک زندگی رفتاری تکراری و تهدیدآمیز است که متجاوز بر روی شخصی دیگر اجرا میکند. این عمل فقط برای یک بار، یا بهطور ناگهانی و تصادفی اتفاق نمیافتد. مهم است که روی این مسئله تأکید کرده و توضیح بیشتری بدهیم. تعریف روند خشونت خانگی تکرار رفتار خشونتآمیز (با تاکتیک) مثل ترساندن، تهدیدکردن، کتک زدن، ترورِ روانی کردن، تحقیرکردن یا تجاوزکردن برای کنترلکردنِ طرف مقابل و نشاندادن قدرت به قربانی است. اغلب، زمانی که زوجین وارد مشاجرهٔ لفظی یا جنگ میشوند، ممکن است رفتارشان خارج از کنترل بشود و با هل دادن، پرتاب کردن اجسام، ضربه زدن، یا کتک زدن یکدیگر به مشاجره ادامه دهند. در برخی موارد این نوع دعواها عواقب کیفری دارد ولی اگر این نوع دعوا، تاکتیکها و روند برخوردهای خشونتآمیز تکراری نباشد، خشونت به حساب نمیآیند و میتوان آن را بهعنوان برخوردِ محدود تعریف کرد. ما نمیخواهیم که اهمیت و سنگینی برخورد محدود را کوچک و بیارزش نشان بدهیم، اما در حال حاضر مایلیم که توجهتان را به تکرار روند خشونت که قصد نشاندادن قدرت و کنترلکردن قربانی است، جلب کنیم.
و بالاخره، شاید مهمترین نکته اینکه بسیاری باور دارند که زنان مورد خشونت و تجاوز، شخص متجاوز را تحریک و تهییج کردهاند. در روند خشونت خانگی، ترغیبکردن متجاوز فاکتور قابل قبولی نیست. زنان قربانی متجاوز را تشویق به تجاوز، تهدید و بیرحمی نمیکنند، تجاوز صورتگرفته هیچوقت تقصیر آنها نیست و رفتار متجاوز هیچ ربطی به رفتار قربانی ندارد. متجاوز، مسئول رفتارهای خشونتآمیز خود است و هیچ صحبت یا رفتاری از قربانی نمیتواند مانع تغییر رفتار خشونتآمیزش باشد. در حقیقت، هیچ توجیهی برای خشونت متجاوز جایز نیست. در قوانین کانادا و هیچ فرهنگ یا دینی این رفتار ترغیب یا توجیه نمیشود. روند خشونت و تجاوز در محدودهٔ خانواده، در تمام استانهای بریتیش کلمبیا جرم است و متجاوز محکوم به جرم و مجازات میشود، درست مثل جرمهای خشونتآمیز دیگر.
قسمت بعدی این مطلب را در اینجا بخوانید.